هواللطیف

زیارت قبول جمال

چهارشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۲، ۰۶:۲۹ ب.ظ




به رغم مدعیانی که منع عشق کنند

جمال روی تو حجت موجه ماست


به بهانه دوست خوبم محمد حسین جمالزاده عزیز که امروز به وصال رسید.

  • مهدی یار

نظرات  (۲)

با گنده ها می پری...
یادت باشه ازش بپرسی چی گفت به حضرت رهبری و چی شندید بعد بیا تعریف کن
جیم جمالتو عشقه...
سلام
یه وبلاگی تصادفا پیدا کردم به اسم کافه کافکا نویسنده اش 31 ساله است و شاید اهل مشهد خوب می نویسد و دیر به روز میشود بخوانش من از خواندنش لذت میبرم
بخشی از نوشته هایش:از سالن که بیرون زدم، چند نفری از سینمایی ها و تلوزیونی هایی که نه فقط به تئاتر بلکه شاید به تمام کائنات منگنه شده اند و ممکن است در هر اجتماعی که بویی از هنر و فرهنگ بلند می شود (حالا چه فرقی می کند خر داغ کرده اند یا بوی کباب است) رویت شوند را دیدم. مرتضی مانده بود تا رفیق قدیمی اش را ملاقات کند و بهش تبریک و خسته نباشید بگوید که تئاتری متفاوت را کارگردانی کرده. تئاتر خاص و متفاوتی که نامش یک جمله ی 11 کلمه ای (با صرف نظر از حروف اضافه) بود.

رفتیم دم دکه مرتضی سیگار بخرد (من که نمی کشم). به مرتضی گفتم دیدی خانوم چیش قشنگو رفته بود زیر میز دراز کشیده بود مونولوگ می گفت؟ به نظرت استعاره ای از فریاد بشریت در اجتماع ماشینی نبود؟ پیرمرد سیگار فروش که حرفهای ما را می شنید سیگارها را به مرتضی داد، نگاهی به من انداخت و با لحنی که بی برو برگرد متعلق به خود جان وین بود گفت: شما روشنفکرا ریدید به مملکت. پیرمرد خرفت بی نظیری بود. دلم باز شد. حض کردم.

بعد رفتیم یکجا نشستیم تئاتر را مسخره کردیم. مسخره مان که تمام شد به شکل جدی همه چیز را نقد کردیم. من در ادامه گفتم که ما خیلی خاص هستیم. مرتضی هم موافق من بود.

http://qalampar.blogfa.com/


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی