آقای وزارت اطلاعات،آقای ارتش!
"یک جاهایی هم هست در اطراف تهران - حالا این را من اینجا بگویم - طرف شرق تهران، یک بوستان بزرگی است، یک منطقهی خیلی وسیعی است بین بزرگراه بابایی تا ارتفاعات قوچک؛ یک زمینی است متعلّق به ارتش. بنده گاهی اوقات در این مسیرهای صبحگاهی در بعضی از روزها از آنجا میرویم و ارتفاعات را حرکت میکنیم، راه میرویم؛ من هروقت آنجا میروم، دلم میلرزد! چون میدانم دهها چشم طمعکار متوجّه اینجا است. کارهایی هم شروع کردند، ما جلویش را گرفتیم، یک تشری زدیم، دعوایی کردیم؛ میدانم موقّتاً دست برداشتند، امّا منتظرند یک غفلتی صورت بگیرد؛ یا این حقیر نباشم، یا غفلتی پیش بیاید، بالاخره بروند اینجا را تصرّف کنند؛ واقعاً انسان دلش میلرزد؛ یک بوستان بزرگِ شاید چند صد هکتاری - نمیدانم چقدر است - که اصلش هم ظاهراً متعلّق به ارتش بوده لکن الان مورد استفادهی ارتش نیست و مورد اختلاف بین ارتش و وزارت اطّلاعات و اینها است. به نظر من اینجا مال مردم است؛ اینجا باید بهصورت یک گردشگاه عمومی مردمی دربیاید. مکرّر هم من این را پیغام دادم به مسئولین گوناگون، شهرداری باید برود اینجا را تصرّف کند، دراختیار مردم بگذارد."
ولی امر (حفظه الله) 17/12/93
شاید رسانه ها خیلی به این حرفها توجه نکنند.شاید هم مصلحتشان اقتضا نمیکند. اما ما مصلحت را حرف ولی امر میدانیم.
آقای وزارت اطلاعات ، آقای ارتش! به روی خودتان هم نمی آورید؟!!
ولی امر می گوید چند بار پیغام داده ام. می گوید منتظر غفلتید. می گوید زبانم لال منتظرید یک روز ولی نباشد...
آقای وزارت اطلاعات ، آقای ارتش!
شما که خیلی به ضد ولایت فقیه حساس هستید. اینجا کسانی پیدا شده اند که دل ولی را لرزانده اند. ولی این بار گلایه اش را نزد مردمش آورده. انگار خیلی مصلحتهایتان پیچیده شده. باید این بار مردم را خطاب قرار داد.
آهای مردم! اینجا ضد ولی های جدیدی ظهور کرده اند.
هیچ کس این آقایان وزارت اطلاعات و ارتش را دستگیر نمی کند؟!!
- ۹۳/۱۲/۲۲